نورانورا، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه و 14 روز سن داره

نوراهدیه ی خدا

نورا بهترین هدیه از خدایم هست

پیشاپیش عیدت مبارک

دختر نازنینم سالروز ولادت دخت پیامبر .بانوی نمونه دو عالم .برتو مبارک باد عزیز دل مامانی الان تو خواب نازی و ما یه تایمی یافتیم بیاییم سراغ وبلاگت و عید رو پیشاپیش به شما و همه ی دوستای گلم تبریک بگم فرشته ی زمینی مامان روز به روز داری بزرگتر میشی بدون اینکه ما لذت کافی رو از این دوران های شیرینت ببریم اونقدر به مراقبت نیاز داری که از هر کار و باری دست برداشتم عزیز مامان چند روز پیش باز یه کوچولو تب کردی و چند روزی هم میشه که سرفه میکنی تو که مریض احوال میشی دنیا واسم زندون میشه آخه تحمل گریه ها و بی تابی هاتو ندارم  وقتی نمیدونم کجات درد میکنه که بیتابی جیگرم کباب میشه از امروز صبح هم که زانوهات دون دون شده و هر وقت...
29 فروردين 1393

پیشاپیش عیدت مبارک

دختر نازنینم سالروز ولادت دخت پیامبر .بانوی نمونه دو عالم .برتو مبارک باد عزیز دل مامانی الان تو خواب نازی و ما یه تایمی یافتیم بیاییم سراغ وبلاگت و عید رو پیشاپیش به شما و همه ی دوستای گلم تبریک بگم فرشته ی زمینی مامان روز به روز داری بزرگتر میشی بدون اینکه مالذت کافی رو از این دوران های شیرینت ببریماونقدر به مراقبت نیاز داری که از هر کار و باری دست برداشتم عزیز مامان چند روز پیش باز یه کوچولو تب کردی و چند روزی هم میشه که سرفه میکنی تو که مریض احوال میشی دنیا واسم زندون میشه آخه تحمل گریه ها و بی تابی هاتو ندارم وقتی نمیدونم کجات درد میکنه که بیتابی جیگرم کباب میشه از امروز صبح هم که زانوهات دون دون شده و هر وقت میخوره به فرش ی...
29 فروردين 1393

تولد تولد

این ماه دوتا تولد داشتیم که  نورا جون دعوت شده بودیکی تولد پریا جون یکی تولد آرمین و آرمان گل که شما تو هر دوتاش سنگ تموم گذاشتی توی شمع فوت کردن . از دیگر مراسمایی که شرکت کردی هر پنج روز روضه ی مامان جونی بود که خداییش خیلی آروم بودی و هوای مامان رو خیلی داشتی فقط توی ختم مجلس چون از صبح تشریف برده بودین (آخه مامانی کلاس داشت) دیگه کمکت خیلی از حدش فراتر رفته بود علی الخصوص مرحله پختن آش رشته نمک ریختن و هم زدناش  اونروز هم خدا به من رحم کرد که بعد از ظهر رو کیپ گرفتی ٢.٥ ساعت خوابیدی عسل مامان یار مامان دلبر و دلدار  مامان دوست داریم     یه دنیا میبوسمت شیرین زبونم   &n...
21 فروردين 1393

تولد تولد

این ماه دوتا تولد داشتیم که نورا جون دعوت شده بودیکی تولدپریا جونیکی تولد آرمین و آرمان گل که شما تو هر دوتاش سنگ تموم گذاشتی توی شمع فوت کردن . از دیگر مراسمایی که شرکت کردی هر پنج روز روضه ی مامان جونی بود که خداییش خیلی آروم بودی و هوای مامان رو خیلی داشتی فقط توی ختم مجلس چون از صبح تشریف برده بودین (آخه مامانی کلاس داشت) دیگه کمکت خیلی از حدش فراتر رفته بود علی الخصوص مرحله پختن آش رشته نمک ریختن و هم زدناش اونروز هم خدا به من رحم کرد که بعد از ظهر رو کیپ گرفتی ٢.٥ ساعت خوابیدی عسل مامان یار مامان دلبر و دلدار مامان دوست داریم یه دنیا میبوسمت شیرین زبونم یه عالمه دوست دارم عسلی ...
21 فروردين 1393

اتفاقای خاص

عزیز مامانی حسابی سرم گرم کارا و شیطنت های توست هر چند همه میگن آرومی ولی اول اینکه همیشه باید همراهت باشم تا گند به کاری نزنی ثانیا بترسم از زمونی که اون رگ قاطی پاتی شما بزنه بیرون اونوقته که گاها خود زنی هم میکنی از نوعه خود چنگ زنی ویش ویش.....  و اونوقته که منم مات و مبهوت میشینم نگات میکنم و عصب های من در سکوت خودم میشکنه خلاصه ما به خوبی هات اکتفا میکنیم و زیاد از بدیهات نمیگیم که آبرو ریزی بشه فقط این ترس از اروینت منو کشته همچین تا اروین میاد چیزی رو که تو برداشتی ازت بگیره قیافه مظلومانه میگیری که نگو گاها وقتی میخوای اون باهات مهربون باشه و وسایلاشو ازت نگیره با مهربونی و زبون خاصی بهش میگی اروین سالااااااااام گهگاهی ق...
21 فروردين 1393

اتفاقای خاص

عزیز مامانی حسابی سرم گرم کارا و شیطنت های توست هر چند همه میگن آرومی ولی اول اینکه همیشه باید همراهت باشم تا گند به کاری نزنی ثانیا بترسم از زمونی که اون رگ قاطی پاتی شما بزنه بیرون اونوقته که گاها خود زنی هم میکنی از نوعه خود چنگ زنی ویش ویش..... و اونوقته که منم مات و مبهوت میشینم نگات میکنم و عصب های من در سکوت خودم میشکنه خلاصه ما به خوبی هات اکتفا میکنیم و زیاد از بدیهات نمیگیم که آبرو ریزی بشه فقط این ترس از اروینت منو کشته همچین تا اروین میاد چیزی رو که تو برداشتی ازت بگیره قیافه مظلومانه میگیری که نگو گاها وقتی میخوای اون باهات مهربون باشه و وسایلاشو ازت نگیره با مهربونی و زبون خاصی بهش میگی اروین سالااااااااام گهگاهی قبل ای...
21 فروردين 1393

مبارک آی مبارک دندون نو مبارک

دخملی قشنگم اولین پست توی سال جدیدت رو میخوام با یه تبریک شروع کنم عزیز دل مامان بعد ده دوازده روز بی تابی و عصبانیت و کلافگی بلاخره شانزدهمین مرواریدت خودی نشان داد قربون دندونای کوچولوت برم با کلی حرف و حدیث و خاطره از این چند روز غیبتمون اومدم کمی واست بنویسم شیطون مامان انقدر شلوغ شدی که گاها تا ظهر شایدم بیشتر سراغ گوشیم نمیرم باز با گوشی میتونستم گهگاهی وارد نت بشم و سری به وبلاگت بزنم دایم دنبال شما و اصلاح خرابکاریهاتون هستم ما که این چند روز هرشب خونه مرتب کردیم خوابیدیم صبح با بیدار شدنت زدی همه چی رو داغون کردی موقع اومدن هر مهمونی هم خونمون در حد آبروریزی بود دخملی مامان امسال لحظه ی تحویل سال نو تو ماشین ولی در ...
11 فروردين 1393

مبارک آی مبارک دندون نو مبارک

دخملی قشنگم اولین پست توی سال جدیدت رو میخوام با یه تبریک شروع کنم عزیز دل مامان بعد ده دوازده روز بی تابی و عصبانیت و کلافگی بلاخره شانزدهمین مرواریدت خودی نشان داد قربون دندونای کوچولوت برم با کلی حرف و حدیث و خاطره از این چند روز غیبتمون اومدم کمی واست بنویسم شیطون مامان انقدر شلوغ شدی که گاها تا ظهر شایدم بیشتر سراغ گوشیم نمیرم باز با گوشی میتونستم گهگاهی وارد نت بشم و سری به وبلاگت بزنم دایم دنبال شما و اصلاح خرابکاریهاتون هستم ما که این چند روز هرشب خونه مرتب کردیم خوابیدیم صبح با بیدار شدنت زدی همه چی رو داغون کردی موقع اومدن هر مهمونی هم خونمون در حد آبروریزی بوددخملی مامان امسال لحظه ی تحویل سال نو تو ماشین ولی در شهر م...
11 فروردين 1393
1